-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 17 مردادماه سال 1384 21:03
صبح با یه حالت عجیبی مثل استرس بیدار شدم. دلیلش رو نمیدونستم. موقع خوردن چای قبل از اینکه برم بیرون بابا به م گقت بیرون چیزی نخوری چون وبا داره شیوع پیدا میکنه! طول روز هم گذشت و ظهر موقع برگشتن به خونه حیلی سرحال بودم و ظهر رو هم گذزوندم و اما الان دلهره فردا رو دارم. اگر اومدم و دارم مینویسم فقط به خاطر فردایه تا یه...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 13 مردادماه سال 1384 22:46
اگر احتمالا یکی از دوستا باهاتون تماس گرفت و گفت بیا بریم سینما اونم فیلم سالاد فصل و از همه مهمتر شما رو با لیلا حاتمی خر کرد اولن که نرین و دومن اگر رفتین بیاین به من بگین که چرا لیلا حاتمی وقتی تیر خورد بازهم به راه رفتنش ادامه داد؟! یادتون باشه که ممکنه از اول تا آخر فیلم n تا حدس بزنین که حتی یکیش هم درست از آب...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 12 مردادماه سال 1384 14:33
مامان دستش الان تو گچه و نمیتونه دیگه کاری بکنه. تا یه هفته قراره همینطوری باشه و ما هم عزا ظرف شستن داشته باشیم. امروز من ظرفا رو شستم و از این کار چندش آور لذت بردم (پارادوکس) کلا من از اینکه دستام تو چربی و مایع ظرف شویی و این مواد لزج باشه حالم به هم میخوره. از قدیم گفتن که خواستن توانستن است و منم با تمام وجود...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 9 مردادماه سال 1384 21:03
امروز غروب رفتم بالا پشت بوم و حسابی با خودم خلوت کردم.هوا نیمه ابری بود و واسه همین موقع غروب ابرا فوق العاده قشنگ بودن. حسابی خودم رو به خاطر بی برنامگی سرزنش کردم البته باید یادم بمونه که یک معتاد آهسته آهسته ترک میکنه و منم باید آهسته آهسته منظم بشم. امروز هم گذشت و من نتونستم تمام و کمال برنامم رو اجرا کنم. اشکال...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 مردادماه سال 1384 14:27
سر کلاس؛ همه بچه ها سر تا پا گوش و چشم؛ بنده خدا با تمام وجود داشت درس رو توضیح میداد، رنگش از گرما سرخ شده بود، برای نتیجه گیری پرسید: - خوب حالا چی نتیجه ای از پدیده کسوف میشه گرفت؟ از ته کلاس یکی از بچه ها که ریشاش روی میز آویزوون بود گفت: - نماز آیات در این حالت واجبه! و اینگونه به این نتیجه رسیدم که من به جای...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 6 مردادماه سال 1384 20:40
شاید دوست نداشته باشم بگم ولی متاسفانه باید بگم که وجودم پره از تنفر! تنفر از لحظاتی که باید از زبون داداشه بد و بیراه بشنوم به خاطر هیچ! خوشحالم که وجدانم آرامش داره و باعث نمیشه من با شنیدن حرفاش از کوره در برم و با سکوت خودم رو نگه میدارم. نمیدونم ولی فکر میکنم تو این شیش هفت سالی که ازش صحبت میکنه من نقشی نداشتم...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 مردادماه سال 1384 22:07
- امروز برای مامانت چی خریدی؟! + هیچی! - واقعا؟! + آره چون هدیه من خریدنی نبود. - خوب هدیت چی بود؟ + یه ماچ! » فردا بازهم ورزش صبحگاهی!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 4 مردادماه سال 1384 13:46
چند وقتی بود دنبال آهنگ با نمک Crazy frog میگشتم اما نتونستم پیداش کنم تا دیروز بالاخره تونشتم کل کلیپش رو به صورت فلش پیدا کنم. شاید بیشتر از صد بار از دیروز تا به حال گوش کردمش و ازش با تمام وجود لذت بردم. حالا هم میذارمش اینجا تا هر کی حال داشت دانلودش کنه و از شنیدن و دیدنش لذت ببره اما امیدوارم مثل من نشین که تو...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 1 مردادماه سال 1384 15:07
چی بده که با عینک خوش بینی به همه چیز نگاه کنی و وقتی عینکت رو برمیداری ببینی که به خاطر خوش بینی سرت رو کلاه گذاشتن یا بهتر بگم که سرت بی کلاه مونده. از این میترسم پس از امروز به همه چیز و همه کس بدبینم. » روز به روز تعداد کسایی که جانماز آب میکشن داره بیشتر میشه.
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 30 تیرماه سال 1384 11:34
امروز صبح بعد از مدتها به پیشنهاد یکی از رفقا رفتیم پارک اونم ورزشی مثل بدمینتون که من ازش خوشم میاد ولی خیلی وقت بود بازی نکرده بودم و حالا هم دست راستم بی حسه طوری که نمیدونم چطوری این ماوس رو تو دستم بگیرم البته امروز خیلی چیزا فهمیدم اونم اینکه عجب رفقایی دارم! من با اینا چطور رفیق شدم؟ کسایی که نه یه نموره برای...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 29 تیرماه سال 1384 14:08
راستش یه زمانی فکر میکردم که ایرانیا تو خوانندگی دست همه جوادا رو از پشت بستن اما امروز به این نتیجه رسیدم که تو کل دنیا جواد و جان و کامبیز زیاد تر از این حرفاست مثلا همین یارو بریتنی که از صداش و شعراش فوق العاده بدم میاد طوریه که میشه با جواد یساری ایرانیا مقایسش کرد. ولی خواننده های خوب خارجی هم هست مثلا Celine...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 27 تیرماه سال 1384 17:14
هوا گرمه و حسابی کفریم چون انگاری خودم رو چشم کردم. امروز رکورد عطسه زدن رو هم شکستم. 7 تا عطسه تو یک دقیقه! نمیدونم باید دیگه چه کار کنم! لعنت به این هوا و آفتاب و گرما که که سوغاتش واسه من همینه و بس! و صد الته به خودم که نمیرم یه دونه قرص آنتی هیستامین بخورم شاید که بهتر بشم! این حال هوا خیلی چیزا رو ازم گرفته. این...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 25 تیرماه سال 1384 20:10
میخواستم یه مدتی وبلاگ ننویسم اما دیدم نمیشه که ننویسم مخصوصا وقتی که بی حوصله از هوای گرم میخوام خفه بشم. هی یادش به خیر پارسالا که همش تو هوای گرم عطسه میزدم و روم به دیفال آب بینیم سرازیر بود و دستمال به دست دور خودم میگشتم؛ اما امسال خوشبختانه همش حل شده و بدبختانه نمیدونم چرا چند روزیه چشام اینقدر قرمز شده خلاصه...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 22 تیرماه سال 1384 15:00
چرا من باید از الان به آینده فکر کنم؟ اصلا چرا بعضیا دنبال فال و طالع بینی و از این حرفا هستن و میخوان آیندشون رو ببینن؟ اگر بخوام به آینده فکر کنم یعنی امروزم که تو دستم بوده رو ول کردم و فردا رو که معلوم نیست به دستم میرسه یا نه رو چسبیدم! پس فعلا امروز بهتره به زندگیم برسم و آینده و گذشته رو بیخیال بشم. نمیدونین که...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 21 تیرماه سال 1384 14:47
هر مشکل یه راه حل داره و من تازه به این نتیجه رسیدم! پ.ن: چه زود...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 19 تیرماه سال 1384 15:39
دیشب داشتم تو یک سر رسید چیزی مینوشتم که پایین صفحش یه بیت شعر نوشته بود،خیلی به م چسبید. کلا سر رسیده پایین هر صفحش یه بیت شعر نوشته، بگذریم. میخواستم بگم اون شعره که اینقدر به من حال داد این بود: شراب تلخی میخواهم که مرد افکن بود زورش تــا یــــکــدم بـیـاسـایم ز دنیا و شـر و شـورش امروز داشتم طبق معمول وبگردی...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 17 تیرماه سال 1384 21:05
امروز رفتیم با فک و فامیلا بیرون و حسابی به خوش برفت مخصوصا ماهیای کبابی. اما نمیدونم حالا چرا دلم درد میکنه و حالم یه جوریه! فکر کنم بیشتر از گیلاسایی(منظورم میوه گیلاسه نه...) که خوردم آخه شما کسی رو دیدین که ماهی و گیلاس و دوغ و تخمه و کلی چیزی دیگه رو تو یه روز با هم بخوره؟ آدمیزاد همینه دیگه البته بهتره بگم من...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 15 تیرماه سال 1384 13:07
ایرانی بودن ناظر پروژه Deep Impact ظاهرا اونقدر بی ارزشه که حداقل من چیزی دربارش از صدا و سیما نشنیدم و از طرف دیگه ظاهرا دلیل اینکه چرا وقتی جرج بوش عطسه کرد و همزمان یاد ایران بود تفسیرش تو بخشای مختلف خبری واجب تره... » متاسفم...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 13 تیرماه سال 1384 12:15
آره امام رضا باعث رحمت و عطوفت و یا هر چیزی دیگه که فک میکنین واسه مشهد هست ولی من پیشنهاد میکنم حداقل تو عیدا و تابستونا این امام رضای ما رو بردارین برین یه شهر دیگه تا ما با این مشکلا روبرو نباشیم مثلا تو همین روزا اونقدر مسافر تو مشهد اومده که جا برای سوزن انداختن نیست! ترافیکای شدید که یکی از دلیلاش همین امام...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 11 تیرماه سال 1384 10:25
من اصلا تا به حال با دیدن فیلمای ترسناک یا خوندن اینطور داستانا نه خواب بد دیدم نه فکرم مشغول شده اما این چن روزه برای اولین بار فکر یکی از داستانای صادق هدایت که تقریبا دو سال پیش خوندمش تو ذهنمه؛ درست موضوعش یادم نیست ولی محور اصلیش این بود که یه عده تو کاروانی که داشتن میرفتن به یه شهری برای زیارت به گناهاشون...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 8 تیرماه سال 1384 21:54
به شدت از فردا برنامه هام شروع میشه و من باید دقیق یک سال برای 4 سال تلاش کنم! جالبه که اگر موفق نشم خیل باحال میشه! هرچند بیخیالش چون نباید اینقدر آیه یاس از الان برای خودم بخونم. الان هم دارم Sash گوش میکنم و کلی حال میکنم. عصر هم یه بنده خدایی زنگ زد و بعد از کلی نشونی دادن فهمیدم که یکی از این بسیجیاست و به م گفت...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 6 تیرماه سال 1384 13:45
چیزی که نفهمیدم چیه اینه که چرا اگه برنامه قطع آب میذارن عملیش نمیکنن؟ دیروز که آب قطع بود و عصر وصل شد گفتن فردا هم مث امروزه در نتیجه من که دیشب تنبلی کردم و نرفتم دوش بگیرم با خودم گفتم فردا صبح زود حوالی 5/5 صبح میرم و دوش میگیرم! از طرفی دیشب دیر خوابیدم و صبح به هر زحمتی بود بیدار شدم و دوش گرفتم اما امروز آب...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 5 تیرماه سال 1384 11:58
از دیروز که مامان بزرگ اینجا بود شروع کردم به تنظیم برنامم و امروز تصمیم گرفتم که کتابا رو برای خوندن آماده کنم. بعد از چند ساعت سر و کله زدن با خانواده کتابا رو پیدا کردم و مرتب کردم. حالا اتاق ( روی تخت) شده جمعه بازار کتاب! چند ساعته با خودم کلنجار میرم که اینا رو چطوری بخونم!! همش نگران اینم که نکنه وقت کم بیارم....
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 4 تیرماه سال 1384 13:00
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 2 تیرماه سال 1384 10:15
نه من جمعه رای نمیدم! از بغض تحجر به رفسنجانی رای نمیدم، حتی اگر معین بگه من به رفسنجانی رای میدم! اصلن به اون احمدی نژاد بی ریخت هم رای نمیدم. هرکدومشون بیان سر کار اول بدبختیه. » با اینکه معین رو دوست دارم ولی باز هم به رفسنجانی رای نمیدوم. » من رای نمیدم شما چطور؟!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 30 خردادماه سال 1384 22:04
هیس! نمره هام رو گرفتم. هیس! نپرسین ۱ چه کار کردم. هیس! چشم نخورم بعضی درسا رو خیلی خوب شدم و بعضیا رو افتضاح شدم. هیس! میخوام این نمره ها رو (چه خوب و چه بد) بفرستم تو سطل آشغال مغزم. هیس! امسال تابستون پر چالشی دارم. هیس! خدا کنه آخر تابستون یه مسافرت ردیف بشه. پ.ن: من در عجبم که چطور اون امتحانی رو که سر جلسه وقت...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 خردادماه سال 1384 22:49
29 خرداد یه روزیه واسه طرفدارای دکتر شریعتی. فقط میخوام بگم چه عجب امسال تلوزیون یه نموره یاد دکتر شریعتی بوده و برعکسش من نمیدونم چرا علاقم نسبت به ش کم شده؟! خیلی دوست دارم دلیلش رو بدونم شاید دلیلش اینه که حدود یه سالی هست کتاباش رو نخوندم. شاید هم احساس میکنم امروز امثال دکتر شریعتی یا بالاتر از اون هم هستن اما...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 28 خردادماه سال 1384 17:19
آره معین رفت و باختیم. شکست تلخیه. من نمیتونم ببینم که احمدی نژاد با اسم رجایی یا کروبی با وعده 50 هزار تومن از معین بالاتر باشن و معین با وعده علم و شور و نشاط و آزادی شکست بخوره. چقدر ما باید مادی گرا باشیم؟ بسه دیگه. کاش ماجراها به همین جا ختم بشه. به اینکه بخوام ریش این بچه بسیجیا رو در حالی که سیخ شده و منو مسخره...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 خردادماه سال 1384 23:08
نمیدونم صحبتای بهنود رو تو میزگرد صدای آمریکا که جمعه شب بود کسی شنیده یا دیده؟ حالا من دارم بدون عذاب وجدان به اینکه رای دادم افتخار میکنم! خوشم میاد بهنود هم موافق رای دادنه. از این یارو میبدی هم که مقابل بهنود بود خیلی بدم اومد! اما از یه چیزی میترسم اونم اینکه معین بالا نیاد. به زور بازو هم که بود این خواهره رو...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 خردادماه سال 1384 09:04
های ایها الناس یکی بره به صدا و سیما بگه باشه بابا رای میدیم بسه دیگه این تبلیغ و تشویق واسه رای دادن! ما که دیوونه شدیم بس که تبلیغ انتخاتباتی دیدیم. اما این وسط یک نکته انحرافی وجود داره، اونم اینکه اگه قراره به کسی رای داد بیاین به معین ملت رابدین. یالا یالا معین فقط معین.