-
تعطیلات آخر هفته!
پنجشنبه 22 تیرماه سال 1385 21:36
فردا جمعه ست و روز استراحت. فردا حسابی فرصت دارم کتاب افسانه های یونان باستان (امیل ژنه) رو تموم کنم و از خوندن افسانه هایی که گاهی بی شباهت به افسانه های دینی و ملی خودمون هم نیست لذت ببرم. با خوندن این کتاب به یه نکته مهم پی بردم و اونم اینکه در فیلم TROY که شبکه دو با سانسور چرب پخشش کرد، شاهزاده تروی زن پادشاه اون...
-
زیدان حزبل
سهشنبه 20 تیرماه سال 1385 21:11
زیدان یه غلطی کرد که ازش بعید بود هرطور هم که بود از نظری در زمین طبیعی بود. فرداش گاردین تیتر زد که بازیکن ایتالیا به ش گفته تروریست و اون هم چنین عکس العملی نشون داده و البته فرداش گاردین سریع این خبر و حذف کرد اما چیزی که اعصابم رو خورد میکنه اینا نیست بلکه اینه که گوینده احمق رادیو جوان با سلام وصلوات از زیدان یاد...
-
پایان یک سرگرمی
دوشنبه 19 تیرماه سال 1385 00:58
همین الان بازیای این جام هم با قهرمانی ایتالیا تموم شد و خیلی از تب و تاب فوتبالا هم همینطور و دوباره هرچی نظره میره طرف بازیای باشگاهی. خوب از یه نظر که دیگه نباید اینجا دنبال کد شبکه ها بگردم و از طرفی هم دیگه از اینکه فوتبالی رو از دست نمیدم خوشحالم و از طرفی هم بابت اینکه بزرگترین سرگرمی این روزا رو از کف میدم هم...
-
روزگار بعد کنکور ۲
پنجشنبه 15 تیرماه سال 1385 13:48
کنکور آزاد رو هم دادیم رفت پی کارش نمیخوام حتی دیگه به کنکور و امتحان فکر کنم چون هرچی بوده خوب و بد تموم شده. اما حالا میشه صبح راحت بیدار شد و طول روز راحت نفس کشید و از دنیا لذت برد. آلمان هم حیف شد و این ایتالیایی های نامرد آلمان رو سر و ته کردن در فقط دو دقیقه. دیشب فرانسه هم پرتغال رو فرستاد رده بندی تا باشد که...
-
روزگار بعد کنکور
سهشنبه 13 تیرماه سال 1385 10:41
خوب کنکور رو هم به سلامتی گذروندیم و نتیجه کذایی این کنکور که میتونه بدترین ضربه روحی باشه هم نیمه مرداد اعلام میشه. واسه عربی وقت کم آوردم و معارفش مزخرف بود. واسه دور دوم فیزیک و شیمی هم وقت کافی نداشتم و ریاضیات مزخرف تر از معارف. امیدوارم طراحان سئوال همین الان شمشیر مبارک امام زمان نصیبشون بشه. روز شنبه هم امتحان...
-
اتمام حجت
شنبه 3 تیرماه سال 1385 09:44
دوشنبه و سه شنبه کارت میدن. از امروز تنها کاری که میکنم تورق سریع کتاباست. برام مهم نیست چه نتیجه ای قراره بگیرم چون در عمل خودم از کار خودم راضی نیستم. اگر نتیجه خوب بگیرم تعجب میکنم. خیلی تلاش نکردم! نتونستم سه روز مداوم ۹ ساعت درس بخونم یعنی زمانی که حداقل برای من لازمه و خیلی روزا رو تلف کردم و بعد از فروردین ماه...
-
تحقیر
چهارشنبه 31 خردادماه سال 1385 19:44
خوب عالیــه! اولین بازی ایران با هیجان چیپس میخوردم و در آخر از بازی حالم به هم خورد. بازی دوم با پرتغال پفک میخوردم و هرچند انتظار باخت داشتم ولی بازم حالم به هم خورد چون قرار بود پرتغال رو پوست بکنیم ولی فقط پوست صورت فیگو رو کندیم. و بازی سوم دستم رو میکردم تو دماغم و از هم اول به علی دایی فحش میدادم و اتوماتیک...
-
صعود
سهشنبه 30 خردادماه سال 1385 12:49
ما میتونیم با یه بازی مقتدرانه آنگولا رو با یاری امام زمان سوراخ کنیم و بریم مرحله بعد. من به عنوان یکی از منتظران واقعی منتظر بازی با آنگولام. در ضمن احتمالن سال ۲۰۱۰ رئیس جمهور محبوبمون هم میشه فیکس تیم ملی. پی نوشت: حتما سر بزنید.
-
خودم رو تنبیه میکنم
چهارشنبه 24 خردادماه سال 1385 16:24
نمیدونم دارم با کی لج میکنم یا... اصلن نمیدونم چی شده! کلافه شدم.هیچکی نمیتونه درک کنه. کن که ساعت 505 یا 6 صبح برای درس بیدار میشدم و جون میکندم تا 12 شب حالا 8 صبح بیدار میشم و 11 شب میخوابم. این هیچی نیست جز تنبلی. من لیاقت داشتن این وبلاگ رو ندارم تا زمانی که دوباره بتونم بشم همون مرتضای قبل.
-
LOSS
سهشنبه 23 خردادماه سال 1385 19:16
There is no motive... I loss
-
کاپیتان دایی
دوشنبه 22 خردادماه سال 1385 18:58
از دایی اونقدر انتقاد کردین و فحش نثارش که مجبور شد زخمی بشه تا به بازی پرتغال نرسه حالا دلتون خنک شده که تیم حریف 12 نفره نیست؟ ها؟
-
Amigo
یکشنبه 21 خردادماه سال 1385 22:30
امروز وقتی دیدم یکجا همه ایرانیا با هر ایده و بینش با پرچمایی که یک علامتی از دیدگاهشون بود کنار هم با هم متحد اسم ایران رو میارن و فقط به خاطر ایران فریاد میزنن با خودم آرزو کردم که یه روز تو ایران چیزی به اسم اپوزسیون و حکومت جبر و سلطه و چیزی با این اسما وجود نداشته باشه و همه فقط ایرانی باشن. نیمه اول بازی به...
-
یه شبکه واسه جام جهانی
یکشنبه 21 خردادماه سال 1385 14:14
هیچوقت فکر نمیکردم یه روز منم سرم کلاه به این گشادی بری اونم به دست مدیرای کلاهبردار شبکه های لس آنجلسی امثال امیرقاسمی. به هرحال های لایت بازیها هم غنیمته ولی اون همه فرکانس و اینا چیزی نبود جز برای خر کردن مردم. اشکال نداره چون هرکس میخواد بازیها رو به صورت لایو رو ماهواره هاتبرد ببینه میتونه از شبکه Rai 1 ایتالیا...
-
T3time & Worldcup
چهارشنبه 17 خردادماه سال 1385 19:05
تب جام جهانی مگه میذاره از کنکور آدم چیزی بفهمه! مخصوصا یه شبکه فارسی زبان لس آنجلسی هم بخواد همه بازیا رو زنده پخش کنه.(شبکه سوم علیرضا امیر قاسمی یعنی کمپانی طپش!!) همه این مسائل کنار بدون سانسور بودنش از همه بهتر! آخه مگه صدا و سیمای نجیب جمهوری اسلامی اجازه میده که حتی یه فوتبال مثل آدم ببینیم از طرفی هم اینطور که...
-
خاله زنکی...
شنبه 13 خردادماه سال 1385 11:50
من نه ادعایی دارم که فکرم بازه یا خیلی چیزی بلدم یا باشعورم یا هر چیزه دیگه(البته واسه کنکور ادعا داشتم!) خلاصه اصلن اهل این نوع ادعاها نیستم اما نمیتونم هیچ وقت آدمایی رو تحمل کنم که حداقل به نظر من فکرشون کوچیکه. البته این موضوع فکر کوچیک و خاله زنکی لابه لای شیارای مغز همه ما ایرانیا پیدا میشه اما بعضیا وضعشون خیلی...
-
مشترک مورد نظر مٌرده!
چهارشنبه 10 خردادماه سال 1385 21:02
دیگه به هیچی احتیاج ندارم حتی اون تنهایی که دنبالش بودم. دیگه هیچی به دردم نمیخوره. تصمیمم رو گرفتم که احتمالن دانشگاه آزاد شرکت نکنم. یعنی هنوز اونطور هم تصمیم نگرفتم. امروز هیچی درس نخوندم. فوتبال فوتبال فوتبال. ایران ایران ایران. جام جهانی و حرفای بازیکنا. دیگه نمیتونم ببینم که من باید بین ۶۴ بازی جام جهانی یا...
-
I ENJOY
پنجشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1385 20:20
بیخیال درس و کنکور و امتحان ترم و زندگی دارم پرواز میکنم و از زندگی لذت میبرم و وآروم اشکا رو محو میکنم و به دنیا میخندم و به خاطرات خوش گذشته فکر میکنم و از زندگی لذت میبرم. امیدوارم از نتیجه های آینده هم شاد باشم مثل الان بخندم و شاد باشم و هیچ وقت از شادی پشیمون نشم. میخندم به تمام دنیا حتی به حرفای مامان که میگه...
-
مرور یه خاطره
دوشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1385 21:30
حیات فعلیم شده حیات گیاهی! یه زمانی که بچه بودم شاید اون زمونا که هنوز هم مدرسه نمیرفتم اونقدر فیلم و حرفها و چیزای عجیب دیده بودم و شنیده بودم که فکر میکردم تنها راه خلاصی برای یه نفر که مشکل داره خودکشیه(!) یعنی خلاص کردن خود آدم بهترین راه میتونه باشه. این ایده بود تا زمانی که رسیدم اول راهنمایی. شب امتحان ریاضی...
-
قهرمانی چلسی + فیلترینگ
شنبه 9 اردیبهشتماه سال 1385 20:02
عصر داشتم جشن قهرمانی چلسی رو نگاه میکردم و تو ذهنم جشن قهرمانی استقلال رو هم داشتم تا یه مقایسه درست و درمون داشه باشم. تنها شباهت این دو تا جشن فقط رنگ لباس بازیکنا بود و تفاوتاش رو اگه بخوام دونه دونه بگم به بی نهایت میرسه ولی همین بس که خبرنگارا وحشیانه نریختن تو زمین و بیخودی شلوغ بازی در نیاوردن یا مسئولا با به...
-
حس زندگی
سهشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1385 20:01
شاید چیزی که این روزا میچسبه آب خنکه با یه منبع سرما زا.خیلی هوا گرمیده یعنی گرم شده. امروز صبح نهایت له شدنم بود! اشک تویه چشمم جمع شد و سرم گیجی ویجی میزد اما خودم رو کنترل کردم. میخوام بیشتر خودم رو کنترل کنم و به خودم امید بدم. همین الان که بو یاس حیاط تویه خونه پیچیده با خودم عهد میبندم که تمام تلاشم رو بکنم و...
-
An attempt on sb's life
چهارشنبه 30 فروردینماه سال 1385 20:59
چند مطلب قبلی که حوصله لینک دادن بهش رو ندارم نوشته بودم که وقتی صبحا ساعت زنگ میزنه بیخیال همه چی ساعات رو خفه میکنم و میگیرم میخوابم اما اینروزا دیگه واقعا ساعت نیازی نیست چون خودم با یه صدای شبیه پتک که توی سرم میخوره از خواب بیدار میشم و با دلهره میشینم پشت میز و کتابا به یه امید هویجوری! خلاصه اونقدر گاهی وقتا...
-
رفتنم بهر چیست؟
شنبه 26 فروردینماه سال 1385 16:22
چه دلیلی داره من برم دانشگاه؟ جوونا چرخه سوخت هسته ای رو کامل کردن و امام رضا هم هسته ای شد و رهبر هم که گفته یکی از اهداف اینه که باید دانشگاه امام صادق بهترین دانشگاه جهان بشه. خوب حالا من باید چه بکنم بعد از اون امتحان سنجش ننگین که بینش اسلامیم رو زیر 20 میزنم!
-
یه عربده
شنبه 19 فروردینماه سال 1385 18:37
امروز با م.م داشتم صحبت میکردم طبق معمول درباره کنکوری که در پیشه. چنان با اطمینان درباره قبولی من تویه کنکور صحبت میکرد که یه لحظه حس کردم دارم با یه پسش گو حرفه ای حرف میزنم. اما اگه کن قبول نشم چی؟ باید یه چند نفز جواب بدم که چرا قبول نشدم؟! چند نفر از من میپرسن چرا؟ چی میتونم بگم که خیلی حل گیر شدم! میخوام داد...
-
کچل آباد!
شنبه 12 فروردینماه سال 1385 13:10
عید هم تموم شد. 13 روز هم تموم شد و من نتونستم 70 درصد از برنامم رو تموم کنم الّا فقط 45 درصدش که خوبه اما تنبیه نیاز داشت! مثلا خودم رو حلق آویز میکردم یا دستم رو قطع میکردم و شاید هم خودم رو گم میکردم اما اینا یه کمی خطرناکه پس خودم رو کچل میکنم. تیغ، مو، کله و کچلی! تا آخرین لحظه داشتم پشیمون میشدم اما دیدم که دیره...
-
عیدتون مبارک!
دوشنبه 29 اسفندماه سال 1384 09:15
چیزی تا تحویل سال نمونده و عیده(1385). روی در و دیوار شهر نوشتن که امسال شیعیان عید ندارن ولی به نظر من ایرانیا که عید دارن! خلاصه عیدتون مبارک و ایشالا به خوبی و خوشی. روبوسی اینترنی هم باشه برای بعد. وقتی نگاه میکنم میبینم 6 ماه چه زود گذشت و مطمئنم این 3 ماه باقی مونده تا کنکور هم زودتر میگذره. گذشت زمان زیاد سخت...
-
انرژی +
یکشنبه 14 اسفندماه سال 1384 13:34
وقتی یه آدم باتجربه و موسفید از تجربه و خاطرات و دلایل موفقیتش صحبت میکنه آدم کیفور میشه یا حتی وقتی هم سطحای خودت رو میبینی به کجا رسیدن کلی امیدوار میشی. امروز داره یه چیزی از آسمون میاد ترکیبی از برف و بارون اما عجب روز امیدوار کننده و شادی بوده امروز.باید یه جایی این انرژی رو خالی کنم و اونجا هیچجا نیست جز کتابا و...
-
یه جمله
پنجشنبه 11 اسفندماه سال 1384 16:18
شاید جمله کلیشه ای باشه ولی ظاهرا هرکس یک بار هم که شده باید به زبون بیاره: من دیگه خسته شدم... » شماره عینکم 75صدم بیشتر شد.
-
(!)
شنبه 6 اسفندماه سال 1384 20:18
میخوام این پست ناله کنکور نکنم چون دیروز با قران استخاره گرفتم دیدم اومده: واللهُ خَلَق الپشت کنکور لمرتضی... خلاصه این روازی گذرا میگذره اینو خودم تازگیا کشف کردم منظورم همین گذشتنه که اگر نگذره خوب نگذشته ولی فکرش رو بکن بتونی کاری کنی زمان نگذره و تا میتونی از وقت استفاده کنی و (قرار بود از کنکور ناله نکنم) ولش...
-
خاطرات انقلاب از زبون بابا* + چن تا حرف دیگه
چهارشنبه 19 بهمنماه سال 1384 07:32
جلوی تلوزیون نشستیم و چای میخوریم و گوش میکنیم به آهنگ خمینی ای امام و بابا با دیدن تصاویر کیفور میشه و با یه حرکت سریع تلوزیون رو با دیدن فیلم امام خمینی با آب دهنش خیس میکنه انگار که کار از ماچ و بوسه معمولی گذشته ولی خلاصه به هر زحمتی هست میکشیمش عقب و تلوزیون رو خاموش میکنیم و من ازش میپرسم: من: بابا میشه از...
-
دینگ!
جمعه 7 بهمنماه سال 1384 07:31
هر روز بعد از زنگ ساعت میگم: گوربابای کنکور و قلم چی و درس. خواب رو بچسب!