خوب آدمیزاده دیگه؛ شب میخوابه و صبح نظرش عوض میشه! اینو میخوام بگم که کاملن آماده درس خوندن واسه کنکور86 بودم اما شب خوابیدم و صبح که بیدار شدم مامان منو از سال آینده ترسوند بابا پیشنهاد آزاد همین امسال رو کرد یعنی دانشگاه آزاد! خوب کور از خدا چی میخواد جز دو چشم بینا. تنبلی پیشاپیش خودشو نمایان کرد و به م فهموند که سال دیگه سخته. من که خودم رو بیسواد تلقی میکردم و به هیچ وجه از درس خوندن خودم راضی نبودم بازم دارم میشم مهندس! خنده داره که مملکت مهندس بیسواد میخواد چیکار؟ بماند که اکثرمسئولا بیسوادن اما من چی، مگه میخوام مسئول بشم! به دانشگاهی دارم میرم که حتی برای شرکت در آزمونش نمیخواستم ثبت کنم اما حالا فقط به آینده امید دارم و بس.
بالاخره بعد از ماهها تونستم این ویندوز رو اکتیو کنم و یه آفیس هم نصب کنم. از جایی که کسی رو نداشتم که ازش سی دی آفیس بگیرم ناچار سی دی رو خریدم! من با سی دی خریدن غریبه بودم ولی خریدم. هوا هم یهو سرد شده لامصب سوز بدی داره اما بوی مدرسه میده. دلم برای دبیرستان تنگ میشه! هی که روزگار زود میگذره. اینم دانشگاه دیگه چی؟ از الان برای ارشد فکری دارم؟ این قول رو دادم به ملت که ارشد رو دولتی قبول بشم.بگذریم.
» پ.ن1: ثبت نام تموم شد و مونده انتخاب واحد اینترنتی! قسمت دردآورش که پولا بوده تموم شده.
» پ.ن2: میخوام هم کار کنم و هم درس بخونم!