صادق هدایت

وقتی آدم بخشی از دوران نوجوونی خودش رو به دست نوشته ها و داستانهای یکنفر اختصاص بده این چیز عجیبی نیست که هر وقت عکسی، اسمی، جمله یا هر چیز دیگه ای از اون نویسنده رو ببینه، یاد کل اون دوران و داستاناش می افته. من به قدرت قلم چنین شخصیتهایی احترام میذارم چون به جرات میتونم بگم اگر تک نباشن، حداقل کمیابن.

 

 

 

پ.ن۱:از این عکس خیلی خوشم میاد. خنده صادق هدایت، اون دختر، اون زن، همشون حس خوبی به م میده.

پ.ن۲: این عکس رو نمیدونم از کدوم وبلاگ برداشتم. اگر بحث کپی رایته صاحبش راضی باشه دیگه...

نظرات 3 + ارسال نظر
نهال سه‌شنبه 2 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 13:09 http://Fazmetr.blogsky.com

ولی حس قشنگیه ها ...من که عشق میکنم شایدم ،حتی تا ساعتها ذهنمو مشغول کنه .....البته اگه خاطرات خوبی باشه !

س سه‌شنبه 2 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 14:04 http://www.nonoghalam.blogfa.com

اون دختر نامزد اول هدایته و این عکس بعد از خودکشی اولش که ناکام موند

فاطی شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:52 http://fatik.blogspot.com/

بله...زیباست....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد