وقتی آدم بخشی از دوران نوجوونی خودش رو به دست نوشته ها و داستانهای یکنفر اختصاص بده این چیز عجیبی نیست که هر وقت عکسی، اسمی، جمله یا هر چیز دیگه ای از اون نویسنده رو ببینه، یاد کل اون دوران و داستاناش می افته. من به قدرت قلم چنین شخصیتهایی احترام میذارم چون به جرات میتونم بگم اگر تک نباشن، حداقل کمیابن.
پ.ن۱:از این عکس خیلی خوشم میاد. خنده صادق هدایت، اون دختر، اون زن، همشون حس خوبی به م میده.
پ.ن۲: این عکس رو نمیدونم از کدوم وبلاگ برداشتم. اگر بحث کپی رایته صاحبش راضی باشه دیگه...
ولی حس قشنگیه ها ...من که عشق میکنم شایدم ،حتی تا ساعتها ذهنمو مشغول کنه .....البته اگه خاطرات خوبی باشه !
اون دختر نامزد اول هدایته و این عکس بعد از خودکشی اولش که ناکام موند
بله...زیباست....