فکر نمیکردم...

هیچوقت فکر نمیکردم یک نفر اینطور هم اسم و فامیل من وجود داشته باشه اون هم بدون پسوند و پیشوند و بعد مجبور بشیم توی جایی که مشغولیم اسم من رو عوض کنن و اون هم اسم من بمونه تا زمانی که اون بره و من به هویت خودم برگردم. هیچوقت فکر نمیکردم یک نفر به م بگه تو همون مرتضایی که .... و منم با لبخند بگم آره و احساس کنم واقعن خوشبحالمه و مطمئن بشم به بیشتر از اون چیزی که مدنظرم بوده رسیدم!! هیچوقت فکر نمیکردم عده ای اینقدر به من وابسته بشن که من رو راهنمای خودشون ببینن و با من صحبت کنن. اما دریغ از باطن من که آخرش یک ضرب المثله: کَل اگر طبیب بودی...