محرم ۲

نع! امروز که عاشورا بود اصلن نچسبید. از اون گروه جنوبی هم خبری نبود. حیف که بیش از حد شلوغ بود. از خودم بارها و بارها پرسیدم که یعنی اینا انسانای ضعیفین؟ یعنی ما توی این شهر این همه انسان ضعیف داریم؟ مطمئنم تک تکشون به اراده خودشون اومده بودن نه به زور هزار تا تبلیغ مثل تلوزیون (انتخابات و راهپیمایی ها!). پیمان حسابی عکسید و من هم حسابی جمعیت رو نگاه کردم البته نه از نوع چشم چرونی. و البته چن تا عکس زپرتی هم گرفتم. آخه با دوربین کم کیفیت و دو مگاپیکسلی چه جور عکسی میشه گرفت؟ البته این عکسا رو کم کیفیت تر هم کردم تا بتونم بزارم توی وبلاگ.

از این همه عکس از دوتاش خوشم اومد. یکیش که همین شربتاست!  یکی دیگش هم اون طبل با شعاع تقریبا یک متر! امسال طبلای گنده زیاد بود!

 

 

با هر ضربه که به طبل میخورد

گذر موجش رو از بدنت حس میکردی.

 

 

شربت هم میتونه کمی به ت انرژی بده

مخصوصن اگر یک نفر صبحانه نخورده باشه!