امروز اولین روز ماه رمضون بود و من به شرط چاقو روزه گرفتم. با خودم گفتم که حالا امروز رو روزه میگرم ببینم چی میشه. الان دو سه ساعت مونده تا افطار و پایان اولین روز ماه رمضون و آخرین روزی که من روزه گرفتم. سر درد دارم و کلافم. نه میتونم درس بخونم نه راحت بخوابم. هرچی هم درس میخونم احساس کمبود میکنم و از اینکه هیچ وقت با روش درست درس نخوندم و شب امتحانی درس خوندم خودم رو سرزنش میکنم. فردا روز تعطیلی و کلاسی ندارم ولی یه امتحان آبکی دارم که نمیدونم برم شرکت کنم یا بمونم خونه و به درس خوندن ادامه بدم. هرچی درس میخونم ولع خوندن بیشتر میشه و اضطراب "نشدن" هم بیشتر. از اینکه نمیتونم ماه رمضون روزه بگیرم ناراحتم چون نمیتونم هم رنگ جماعت باشم. مامان و بابا میگن مسئله ای نیست و من هم میگم نیست. امروز سحر بدجوری یاد پارسال افتادم که با اینترنتای شبانه کانکت میشدم و کلی چرخ میزدم و کامنت میذاشتم و مطلب میخوندم.