بیکاری

روزها واقعا سخت میگذره! بیکاری غوغا میکنه! 6 صبح میرم پارک با بچه ها بدمینتون و ورزش، با لباس پر عرق میام خونه و بعد از خوردن یه چای شیرین میشینم پای کامپیوتر. حوالی 12 میخوابم تا ساعت سه، سه نهار میخورم و باز میشینم پای کامپیوتر تا ساعتای  یک و دو شب! این شده زندگی من! از بیکاری دارم میترکم. این چند روز رو هم بگذره تا بشه یه راهی واسه سرگرمی پیدا کنیم! ترم تابستونی از هیچی بهتره!