من هیچوقت دوس نداشتم که تو وبلاگم شعر بنویسم چون خودم به شخصه برای هرکس که تو وبلاگش شعر مینویسه نمیتونم نظری داشته باشم واسه همین من هیچوقت شعر نمینویسم ولی حیفم اومد این جمله رو که ماله تاگوره ننویسم:
«ابرهای تیره عبوس دارند به تندی بر کناره سیاه جنگل جمع میشوند .... ای طفل بیرون نرو!» بیشتر شبیه یه هشدار واسه منه! نمیدونم چرا ولی خیلی باهاش حال میکنم.

»‌ امروز تلاش کنم نتیجش رو پس فردا میگیرم! حتما باید تمام تمرینا رو حل کنم.
» یکی این پرده اتاق رو بگیره! باد داره میبرش!