از صبح با بچه ها تا ساعت 4 و بعد درست ساعت 4:15 بدون یه دقیقه تاخیر سر کلاس زبان!هیچی نخونده بودم هرچند تو راه یه چیزایی بلغور کردم! ولی چه کلاسی شد واسه من! تا تونستم واسش از وبلاگ گفتم! خیلی حالیدم. کاش میشد همه مردم دنیا رو وبلاگنویس کرد. راستی من چرا بعد ار این همه سال شغل شریف وبلاگ نویسی نتونستم کسی رو مث خودم معتاد وبلاگنویسی کنم؟ شاید خیلی خرم و دیگران مث من نمیشن.

 این مشهدم که خیلی بابا معرکست! این امام جمعه مشهد مرده بعد مثلا سه روز عزا اعلام کردن اما هیچ جا عزا نیست و فقط انگار باید در سینماها تخته میشده!

 

پ.ن: کسی رو که خیلی براش ارزش قایلم داره تو لجن غرق میشه! کمک!