با سرعت تقریبا 100 تا داشتم از بالای پل پارک به سمت پل استقلال حرکت میکردم، حواسم بیشتر به رادیو و صدای گوینده رادیو جوان بود و نیم نگاهی هم به ساعت داشتم که یهو دیدم یک عدد پرنده خنگ(!) که به طور معمول مشهدیها به ش میگن «موسی کو تقی» و سایرمردم بیشتر به عنوان «قمری» و «یاکریم» میشناسنش، اومد درست وسط بزرگراه نشست! در فاصله ای حدود 5 متر که به جرات میتونم بگم هیچ عکس العملی نمیتونستم با اون سرعت انجام بدم. وقتی نشست موجود احمق با تعجب به من و ماشین نگاه کرد و بعد من از روش رد شدم! البته سعی کردم از روش رد بشم بلکه نره زیر لاستیک ماشین و له بشه اما وقتی رفت زیر ماشین احساس کردم چیزی خورد به کف ماشین! توی آینه به عقب نگاه کردم و دیدم مقادیر متنابهی پر توی هوا معلقه! صحنه به قدری خشونت آمیز بود که خودم شوکه شدم! له شدن اون بدبخت یه طرف و معلق بودن پرهاش توی هوا هم یک طرف! نمیدونم چطور این همه خشونت رو توصیف کنم و فقط میتونم بگم چیزی بود در حد فیلمهای خشنی مثل «اره»!
از صبح عذاب وجدان گرفتم که چرا من این موجود خنگ رو زیر گرفتم و له کردم!!! برای اینکه مورد آمرزش قرار بگیرم نذر میکنم در اسرع وقت یک پست در مورد نسل این موجود خنگ توی وبلاگم بذارم!
اه چه حس گندی!
شاید می خواسته خودکشی کنه.دوباره که به صحنه ایی که تعریف کردین فکر می کنم مخصوصا به اونجاش که برگشته به ماشینتون نیگا کرده فکر می کنم قصد خودکشی داشته.
بهر حال امیدوارم درس عبرتی باشه که دیگه با سرعت ۱۰۰ رانندگی نکنید...گاهی دیگه نمیشه فقط با یه پست همه چیز رو حل کرد
آقا شاید باورت نشه، ولی دقیقا مورد مشابهی رو تجربه کردم.
شاید نزدیک به چهارصد بار هم واسه دوستام توضیح دادم که از آینه عقب که نگاه کردم، کپهی پر رو دیدم و ... هیچکدوم عمق فاجعه رو درک نکردن.
این صحنهای که تو توصیف کردی بیشتر شبیه کارتونهای تام و جری یا مثلا میگ میگ و رودرانر بود تا یک فیلم اکشن هالیودی!
بهش چراغ می دادی، شاید می کشید کنار!
درود
مطلبات جالب هستند
1سر هم به مترسک بزن و در تنهایش شریک شو !