I am LEGEND

این روزا، روزای زیاد خوشی نیست واسم. این ترم نتایج افتضاحی بدست آوردم و خودم از خودم خجالت میکشم و از طرفی به م ثابت شده فکر کردن درمورد گذشته کار احمقانه ایه پس بیخیال مشغول خوندن کتاب و فیلم دیدن میشم. لعنتی باز هم انتخاب واحد این ترم نفسم رو گرفت و هنوز 12 واحد بیشتر نتونستم بردارم تا آخر هفته که ببینم چه کار میشه کرد. کتاب  «چمدان» بزرگ علوی رو تقریبا به نصفه رسوندم و رمان «بادبادک باز» رو توی نوبت گذاشتم واسه خوندن. اینا در حالیه که تا چند روز آینده فیلمش هم دستم میرسه. سه تا فیلم که یکیش اینه و دو تای دیگش «پرسپولیس» و «سرزمینی برای پیرمردها نیست». اما...

 

 

 

توی فیلمایی که این روزا از روی بیکاری دیدم یکیش «I am legend» بوده که واقعن از دیدنش لذت بردم. شاید کمی موضوعش تکراری به نظر بیاد اما من خوشم اومد چون تونسته بود یکی از تصورات من رو به تصویر بکشه و اون تصور چیزی نیست الا این که من تنها بشر زنده توی شهر باشم و شهر خالی از سکنه باشه و باقی ماجرا. البته نباید از بازی خوب ویل اسمیت هم گذشت. صحنه ای که سگش و تنها دوستش رو مجبور شد به خاطر آلوده شدن با ویروس بکشه واقعن تاثیر گذار بود.

 

 

 

پ.ن: دیدن این فیلم رو به همه پیشنهاد میکنم.

پ.ن: نمیدونم چرا توی نوشتن تنبل شدم. سعی میکنم بیشتر بنویسم...

نظرات 2 + ارسال نظر
ارم چهارشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 12:20 http://eramgroup.blogsky.com

سلام.فیلمشو دیدیم.پیرمردها سرزمین ندارند را هم داریم. خوشحالیم که اطلاعاتت بروزه.به ما هم سر بزن.منتظر نظراتت هستیم.

محسن چهارشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 19:31 http://neverland.ir

من این فیلم را دارم اما هنوز به دلایل مختلف فرصت تماشا دست نداده است. وقتی دیدم شما در باره این فیلم نوشته اید خوشحال شدم اما متاسفانه خیلی گنگ و کوتاه نوشته بودید.
در ضمن من خیلی از این فیلم شنیده ام که نقد منفی بود همه. باید ببینم تا مشخص شود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد