مثبت بودن

امروز به بهانه عکس گرفتن از مراسم عزاداری با پیمان راه افتادیم به طرف حرم و پیمان هم دوربین به دست منتظر شکار بود. سرمای هوا کار خودش رو کرده بود و جمعیت خیلی کمی اومده بودن. البته جمعیتی که برای دیدن مراسم عزاداری اومده بودن کم نبود! این جمعیت و هیئت عزادار بودن که خیلی کم رنگ و بی رمق به نظر میرسیدن. امروز پیمان نتونست عکس درست و درمونی بگیره و مثل پارسال حتی همون موضوعات کلیشه ای هم گیرش نیومد چون چیزی به چشم نمیخورد.

یه سوال کوچیک که پیش اومد بعد از دیدن صحنه ای بود که یک نفر شاید حدودا 16 ساله توی معدود هیئتهای عزاداری اونقدر زنجیر زده بود که  کاملا کتف و پشتش سیاه و کبود بود. وقتی پرسیدم چرا باید اینطوری باشه، پیمان حرف قشنگی زد و اونم اینکه اون پسر الان احساس مثبت بودن میکنه. مشکل من اینه که نمیفهمم مثبت بودن تا چه حدی و به چه وسیله ای؟ مثلا ما با بلند کردن علمهای سنگین پدر ستون فقراتمون رو در بیاریم که مثبت بودنمون رو حس کنیم؟ اونقدر به سر و صورتمون بزنیم و نشیمنگاه مبارکون جر بخوره که قراره حس مثبت بودن به ما القا بشه؟

به جرات میگم که احترام به دین و سنتها و این عزاداری برای افراد معتقد یک وظیفه ست و ما هم که شاهد قضیه ایم هم وظیفمون به این مراسم احترام بذاریم اما چرا نباید این فرهنگهای غلط و مسخره رو که از جز آسیب رسوندن به خودمون هیچ تاثیری نداره رو حذف کنیم؟

فقط خدا رو باید شکر کرد بساط قمه زدن و وحشی گری توی ایران شاید هم مشهد اونقدر کمرنگه که حداقل من یکی به شخصه هیچوقت از نزدیک این وحشی بازی ها رو ندیدم.

 

پ.ن: کلی میخوام از همین موضوعات بنویسم که حالش نیست...

نظرات 1 + ارسال نظر
مهدی شنبه 29 دی‌ماه سال 1386 ساعت 12:13 http://www.7vadieshgh.ir

سلام همشهری.بچه کدوم محلی؟ نکنه تو دانشگاه آزاد درس میخونی؟!!!
خلاصش از آشناییت خوشحالم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد