عجب روزی

روز پر هیجان و پر اضطرابی بود. تحویل پروژه! عجب تحویلی. عجب کولاکی. اما عجب حالگیری قبلش. یه ناهماهنگی با "ع" . پروژه به گند کشیده شده بود. یهو پیمان زنگ زد. به زور منو میخواد ببره یه جایی. در این حال و احوال و گند کاری های در پیش رو اینطوری بخوای فکرت رو یه جور دیگه مشغول کنی. باز 2 دقیقه بعد زنگ میزنه. ولی فقط میگه موضوع کنسل شده. یه نفس راحت میکشم! باز پروژه. ساعت 2:30 هنوز هیچی از صبحانه به بعد نخوردم حتی آب. میرم توی سلف و یه دلستر هول هولکی میخورم. انگار اشتها ندارم. با یه استاد بحث میکنم و در ظاهر حرف منو قبول میکنه .روی کارهای هماهنگی بیشتر کار میکنیم. میریم توی کلاس. چند جفت چشم که خیره به ما دونفره! اولین افرادی که پروژه رو تحویل میدن. پروژکتور روشن نمیشه. بعد از چند دقیقه همه چیز راه می افته. پروژه رو برای استاد و کل کلاس توضیح میدیم. من شروع میکنم و "ع" ادامه میده. تپق زده نمیشه. گافی نمیدیم. استاد هرچی میپرسه کل منطق رو براش توضیح میدیم. استاد کف میکنه. خودش به مون تبریک میگه! هردو خوشحالیم. این ترم این درس اختصاصی به راحتی آب خوردن پاس خواهد شد.

 

پ.ن: ترم قبل در به در دنبال پروژه بودم چون نمیدونستم قلق چطوریاست اما این ترم از تجربه ترم قبل نهایت استفاده رو بردم.

 

بی ربط نوشت: قهرمانی سایپا هم مبارک!

نظرات 3 + ارسال نظر
رفا سه‌شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:04 http://rafa-ali.blogfa.com

چه خبره؟ سایپا قهرمانی؟
---
پروژه سوری باید بدی. من حالیم نیست. ترجیحا از آیس پک بیشتر باشه

فاطی سه‌شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:15 http://fatik.blogspot.com/

یه چیزی .. تو پروژه هات همیشه یاد بگیر که یکی ماهی گیری یادت بده ... نه اینکه ماهی آماده بهت بدن...فکر کنم این باعث شده که از اووون ترم تا این ترم کلی پیشرفت کنی

ساغری سه‌شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:29 http://www.saghariii.com

تبریک میگم ... هم واسه پروژه تو هم به سایپا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد