حوصله نداشتم الا یک مورد

میخواستم از فیلمی که" صد فیلم" جمعه شب نشون داد(افسانه1900) و لذتی که بردم بنویسم ...

میخواستم از فیلمی که بعد از ظهر توی سینما دیدم (گیس بریده >>چقدر مزخرف بود) چقدر ناراحتم که جشنواره فیلم فجر مشهد نیست بنویسم...

میخواستم از پروژه ای که تحویل دادم و مزه شیرین خلاصیش رو حس کردم درحالی که خط به خط برنامه رو ریلکس برای استاد توضیح دادم و نوشتم بنویسم...

میخواستم از انقلابی که توش هیچ نقشی نداشتم بنویسم...

میخواستم از دلایلم برای وبلاگ ننوشتن بنویسم...

میخواستم از دبیر پرورشی که با وعده نمره 20 بچه ها رو میبرد راهپیمایی ها بنویسم...

میخواستم از ترم جدید بنویسم...

اما در موارد بالا هیچ حوصله ای در کف نداشتم که بنویسم ولی نشد در مورد زیر ننویسم.

 

ساعت 9 شب در حالی که برنامه های عادی تلوزیون قطع شد و بانگ الله اکبر پخش گردید من هم کنجکاو پنجره اتاق رو باز کردم تا ببینم کدوم یک از همسایه ها اومده تا این بانگ رو سر بده اما تنها صدایی که به گوشم رسید صدای قطعه معروفی بود که کارگران محترم شهرداری راس ساعت 9 در حال نواختنش بودن!

نظرات 2 + ارسال نظر
یه دل کوچولو جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 22:29 http://chibegam.blogfa.com

بانگ الله اکبر واسه چی؟
ولا ما که اینجا صدایی نشنیدیم؟!

بهار چهارشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:20 http://www.bahar1369.persianblog.com

بذار خوش باشن!...موفق باشید!...آپم میای دیگه؟!...بهار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد