تصمیم کبری!

آره کم آوردم و تصمیم خودم رو گرفتم. دیگه حوصله رقابتای بچه گانه رو ندارم و شاید هم به خاطر اینکه کم آوردم میگم بچه گانه! تصمیم خودم رو گرفتم! هر وقت حوصله داشته باشم درس میخونم و هر وقت حوصله نداشتم قیدش رو میزنم شاید هم غیر مستقیم منظورم اینه که کنکور امسال بای بای چون دولتی که هیچ آزاد هم که محاله بخوام پامو بذارم حتی اگر پول باشه(!) چشمم کور دندم نرم سال دیگه. امروز و دیروز مسخره ترین روزا بود. زیر و رو کردن کتاب بینش! دین و ایدوئولوژی چن تا مولف. فقط عصر جمعه خوب بود چون فیلم دار و دسته نیویورکیها (Gangs of N.Y) به م فاز داد. همین و بس.

نظرات 6 + ارسال نظر
من یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 20:53

اووووووووووه درست عین وقتایی که من پیش دانشگاهی بودم! منتها من اینقدر به آزاد امید داشتم که سراسری قبول شدم! می بینی؟ تو همانی که می اندیشی! راستی لینک منو درست کن.. من شدم دیوونه خونه ی من نه دیوونه خونه ی پردیس!

آرش دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 13:54 http://xak.blogspot.com

همین درسته بابا
زیاد سخت نگیر
خودتو ناراحت نکن
ارزش نداره

من چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 09:52

برو بابا دیوونه!
طرف تا بهمن دانشجو بود.. انصراف داد از اسفند شروع کرد به درس خوندن.. نفر اول کنکور هم شد! این منفی بافیا چیه؟
لینک منو بدرست.. پردیس رو حذف کن به جاش بذار من

من چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 23:20

این چرا کامنتهای منو تایید نمی کنه؟!
وقتی هم یه صفحه می نویسم اصلا سند نمی کنه.. من هم قهرم و نمیگم دفعه ی قبل چی گفته بودم!

من شنبه 3 دی‌ماه سال 1384 ساعت 21:30

هی جغله!
کامنتهای منو تایید می کنی یا تا ۳ بشمارم؟!

ناما جعفری یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1384 ساعت 20:05 http://www.koko61.blogfa.com

سلام مهربانانه....خانم منشی چشم های سگه چه رنگی بود...قهوه ای.....!!!
قهوه ای)قهوه ای.......................
آدم های هنری مثل یک قسمت ازیک داستان یایک فیلم ویایک نمایش هستندکه توسط یک خواننده یا یک بیننده بد/بدخوانده یادیده می شوند....
به دیداری دوبارامیدوار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد