مرده و زنه جدا شدن، خیلی وقته. اینا با هم 18 سال زندگی کردن و بعد از 18 سال از هم جدا شدن. این دو تا، دو تا دختر دارن، یکی 19 و یکی 12 یا 13 ساله. همه میگن این طلاق تقصیر زنه بوده و ولی من میگم که گناه مرده از همه بیشتر بوده که اینقدر به یک زن اعتماد بیجا میکنه. همه میگن خدا عاقبت دختر بزرگه که داره عروس میشه رو به خیر کنه ولی من میگم که کاش به جای این همه آیه یاس خوندن یه کمی خوش بین بودین و حداقل میدیدن که همه ماها مقصریم حتی بیشتر از دختره! از اون مادری که این دختر رو تربیت کرد تا اون بابایی که اعتماد بی جا به این و اون کرد و در نهایت مادر این مرده (که خیلی براش احترام قائلم) که نجابت رو به رنگ چادر دید! ایندفعه نه همه ولی بعضیا میگن که دختر کوچیکه رو هم خدا عاقبتش رو به خیر کنه ولی من میگم هر فردایی یک دیروزی داشته که واسه خودش امروزی بوده و امروز هم دیروز فردایه پس چرا باز نیمه پر خالی لیوان رو نگاه میکنین. بعضیا میگن که الان مرده احساس آرامش میکنه ولی من میگم که فقط تو چشماش نگاه کنین تا وحشت و نگرانی رو که تو چشماش موج میزنه رو ببینین. شاید به این فکر باشه که خودش هم مقصر بوده! همه الان دارن برای بچه هاش آیه یاس میخونن. این جنایته! مرده و زنه در برابر بچه ها به اندازه کافی جنایت کردن دیگه شما رو تورو به خدا بسه. کی الان اینا رو میشنوه؟  هیچکس! تفکرات مسخره عامیانه دینی میتونه باعث یه انتخاب کور بشه و نهایت طلاق. دو تا دختر قربانی یک اشتباه شدن. دو تا انسان قربانی یک اشتباه شدن. همه انسانا دچار یک اشتباه میشن تا روزی که به منجلاب زندگی شیرجه بزنن. از آدم که سیب رو خورد تا ما که به تعصبات مسخره دینی دل باختیم. به خدا دین و نجابت این نیست. درس بگیر!

» نتایج اخلاقیش رو نمینویسم تا این حس بد به مرور زمان از ذهنم خارج بشه!

» یه فصل دیگه تمومه!